♥♥چشم به راه مهدی♥♥

اه بسه دیگه چقدر ما به خودمون ظلم میکنیم

♥♥چشم به راه مهدی♥♥

اه بسه دیگه چقدر ما به خودمون ظلم میکنیم

شرمنده ام اقا

یا صاحب الزمان ! خودت میدونی که من خیلی رو دارم ، همه کار میکنم و بازهم میگم یا صاحب الزمان ، ولی چه کنم آقا ، اگه لطف تو نباشه ، اگه تو رو صدا نزنم ، پس چه کسی به من جواب میده ؟ چه کسی  دست من رو میگیره .

یا صاحب الزمان من روحم مریضه ، کمک کنید دیگه بد نباشم  . یا صاحب الزمان اینقدر خجالت زده ام که گاهی روم نمیشه حتی توی گرفتاریها صدات کنم . تو خلوت هر کاری که دلم  خواسته کردم  بدون اینکه متوجه باشم یکی داره من رو میبینه . حتی یادم نمی افته که امام دارم . خودمو زدم به کوری .

گاهی اینقدر تو زندگی غرق میشم و اینقدر سرگرمیها و اسباب دنیا منو سرگرم میکنه که یه غبار ، یه لکه سیاه میشینه رو قلبم . فقط وقتی دلم میگیره ، وقتی از همه جا میبرم ، وقتی از مردم نامروتی میبینم ، وقتی از دنیای کوچک دلم خسته میشم یادم می افته که تو صدامو میشنوی .

یا صاحب الزمان می دونم که این خواسته من کمال پرروئیه ، ولی آخه من اراده ام ضعیفه ، زود گول میخورم . دلم هوائیه ، دلم به اختیار خودم نیست . خیلی زود گول زرق و برق دنیا رو میخورم .کاش باورم میشد دل جای خداست کاش  باورم میشد دل حریم مقدس خداست. کاش می دونستم شکستن دل بیگناه شکستن حریم خداست.  یا صاحب الزمان من با هر گناهی که دل شما را میشکنم ، بخدا  و به خودت قسم خجلم ، کاش میفهمیدم کارام حجابه. کاش دلم اسیر تن نبود. کاش ... !

یا صاحب الزمان کاش دلم اینقدر لایق باشه که تو برا پاکیش دعا کنی . یا صاحب الزمان به حال من بد هم دعا کنید که لیاقت پیدا کنم وارد دسته خوبان بشم . ای مولا و مقتدای من بیا و با آمدنت مرهمی بر این دل رنجدیده باش ، هر چند رنجی که شما از مشاهده اعمال من می بینی ذره ای است در مقابل اقیانوسی بی کران . آقا جان من شرمنده ام ، من خجلم ، یک هفته هی گناه میکنم و بعد شب جمعه ای می یام معذرت خواهی ... !

آخه چقدر شرمندگی ، گاهی با خودم فکر میکنم که دیگه از من دل بریدی یا شاید اصلا دل نبسته بودی ، فکر میکنم دیگه نا امید شدی ، اما نه ! شما بزرگوارتر از اون هستی که بخواهی با این همه بی وفایی بهم محل نذاری!! شما وفا میکنین اما من هیچ وقت بهت وفادار نبودم !! نادونم آقا ! چیکار کنم ! اگه عقلم کار می کرد که دل حجت خدا رو نمی رنجوندم !!شما برام دعا کنید آقا ! کمکم کن که دیگه گناه نکنم ، نجاتم بده آقا تا برات بدرد بخور باشم و فدایی قدومتون .

مهدی جان با این همه گناه وقتی می بینم همه التماس دعا می گن شرمنده شون می شم . از من میپرسن ، از آقا چه خبر ؟! ای خدا مردم چقدر ظاهر بین هستند ، همه فکر میکنن منم کسی ام ، همه فکر میکنن یه خبری هست ، راستی اگه خدا ستار العیوب نبود خدا میدونه مردم حتی نگاه هم به  من نمی کردند . آقا جان تو را به مادرت زهرا (سلام الله علیها ) من را ببخش ، یا صاحب الزمان من بدم ، ولی تو را خدا به حق همه خوبا امشب منِ بد رو هم بخر .

هر شب جمعه رو به امیدی صبح میکنم و به خود می گویم که فردا دیگه روز ظهور است ولی جمعه های سوت و کور می آید و میرود ولی من همچنان منتظر روی توام آقا جان فرج تو ، فرج خود ماست ، دیدن روی تو آرزوی قلبی ماست ، گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم ، چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیائی .

 تو که اگه اراده کنی دست غیر مسلمونا رو هم میگیری و از آب و گل در میاری ، آقا جان ! آیا وقت آن نرسیده که همدم رو سیاهی مثل من باشی ، و من هم مثل همة خوشبختای دنیا به خودم ببالم که یه آقائی ، یه بزرگواری هست که همه عشق منه ، و منم بگم اگه یه روز نبینمت میمیرم ؟!!! تا کی ...؟ نه ..... چشمهای من لیاقت دیدن روی تو را ندارد ، روی تو زیباتر از آن است که من درکش کنم . مولای من ، من تو را واسطه قرار میدم و از خدا می خوام که توفیق بده تا گناه نکنم  ، خدایا به همه ما توفیق بده گناه نکنیم و شرمنده روی حجتت نباشیم شاید  به این وسیله مقدمات ظهور آن عزیز رو فراهم کنیم.   آقاجان من خودمو قابل نمیدونم حتی اسمتونو به زبون بیارم ، اما از شما می خوام که قابلم کنی .

  یا صاحب الزمان کوه گناه بین من و تو رو حائل کرده اگه من نافرمونی میکنم به خاطر جهلمه والا دلم برات پر میزنه ، اونائی که به جدت علی پشت کردند هم جاهل بودن اما آقا من که دیگه دست به روی مادرت بلند نکردم ! من که جدت رو آزار ندادم !  من که آب به روی کودکان اهل بیت نبستم ! من شما رو دوست دارم ،آقا جون دستمو بگیر ، شاید آدم بشم ، شاید سر به راه بشم !

 آقا جون هر چه تو خوبی من بدم ، اما مکن از خود ردم .

آقا جان با این که خیلی گناهکارم اما همیشه میگردم ببینم کجا اسم توست ،  ببینم کجا عزای جدت برپاست ، منِ روسیاه هم میام با همه شرمندگی و خجالت باز صدات میکنم ، میگم آقا جان دارم توی مشکلات غرق میشم ، جز خدای متعال و شما اهل بیت کسی نیست که به فریادم برسد.

 یا صاحب الزمان ! دلم گرفته از خودم و گناهام ، از مردم و چند رنگی آنها ، از زمان وگذر سریع آن و از فراق ، که چه جانکاه و طاقت فرسا و دنیا که چه مفتون کننده است و مایه فراق .

آقا جون من به چه عملم بنازم ؟! به نمازهام که بوئی از خشوع نداره ! به عبادتم که ناقصه ! به قرآن خوندنم که روی کسالته یا به عمل خیری که توی زندگیم نیست و اگه هست بوی ریا میده !!!

اللهم نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة امامنا و کثرة عدونا و قلة عددنا . آقا جون رو سیاهم رو سیاه اما سلام من رو بپذیر، خطا کارم ، گناهکارم ، اماتو کمک کن که دیگه خطا نکنم.

آخه من کی آدم میشم . از اینکه هستم و تو رو ندارم ، از اینکه یاد میگیرم و فراموش میکنم ، از اینکه توبه میکنم و میشکنم . از اینکه وعده میکنم و عمل نمیکنم ، آقا جون باید اینبار خودت یه کاری بکنی ، یه کاری کن اینبار دیگه توبه ام توبه نصوح باشه  . آقا جون کمکم کن ، که بدون تو نمیشه ، در همه حال یاد تو اگه نباشه ما رو غفلت میگیره .

آقا جون من همونی ام که وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم چقدر ازت دورم و وقتی به تو فکر میکنم میبینم چقدر به من نزدیکی ، من همونی ام که دستش رو گرفتی و از خواب غفلت بیدارش کردی همونی ام که نمک میخوره و نمکدونو میشکنه همونی ام که با یک لحظه غرور و غفلت دستش از دستت جدا میشه ، همونی ام که فکر میکردم فقط منم که به تو دل داده ، اما وقتی تو این راه قدم گذاشتم فهمیدم  ای بابا چقدر عقبم . دیدم که همه جلو زدن  ،دیدم خیلی دور شدم ، بله من همونم آقا ، رو سیاهم آقا رو سیاه  ، چه کنم ، سعی میکنم گمراه نشم ، اما من که راه رو بلد نیستم . اگر عمرم سر بیاد و فرصت هم از دست بره . چه کنم؟ من با این اعمال زشت خود نمک به زخم تو می پاشم اما امیدم به کرم توست و خودت فرمودی که شیعیان خود را یک دم تنها نمی گذارم ، البته اگر ما شیعه شما باشیم .

اما آقا جان با همه اینها خدا را شکر که اجازه دادی اسمتو ببرم .

نظرات 4 + ارسال نظر
ghasedak سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:10 ق.ظ

سلام علی اقا
متنی که نوشتین خیلی قشنگ بود یجورایی حرف دل مارو هم زدین
ماها که اسلام بهمون ارث رسیده و جز بد نامیه اسلام کاری نمیکنیم با این کارامون فقط عده ای سست ایمانو از اسلام زده میکنیم و فقط شرمنده ی امام زمان میشیم، خدا خودش به دادمون برسه
امیدوارم وبلاگ خوبی بشه
واستون آرزوی موفقیت میکنم

یا علی
التماس دعا

رکسانا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ب.ظ http://roksana1816.blogfa.com

roksana پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ http://roksana1816.blogfa.com

____ ♣♣♣_____________♣♣♣
_ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣
♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣
♣___________♣___♣ __________ ♣
♣____________♣_♣ ___________ ♣
_ ♣____________♣ ___________ ♣
__ ♣________ ----------------------♣
____ ♣ ____اپم بدو بیا_______ ♣
______ ♣ ______________ ♣
________ ♣ __________ ♣
__________ ♣ ______ ♣
_______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣
______ ♣____♣__♣__♣____♣
_______ ♣_____♣♣_♣____♣
_________ ♣_♣__♣♣__♣
__دیر نکنیا__________ ♣♣
_________________ ♣♣
_____زودی بیا________ ♣♣
_________________ ♣♣.......

roksana جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ب.ظ http://roksana1816.blogfa.com

برای تو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز می دهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو می رود…
عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم
نه به انتظار شکستم، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند می تپد ،
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو می میرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمی شود چشمهایم از این انتظار ، می مانم و می مانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمی توان از تو گذشت، به خدا نمی توان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمی مانم ، نمی گویم همیشه بمان ،
تا زمانی که هستی من نیز می مانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا می گذارم ،
نمی گویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی…
قلبی که تنها تپش هایش برای تو است،
زنده ماندن من به شرط تپش های این قلب نیست، به عشق بودن تو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد